ایلیاایلیا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

ایلیا و ویانا

اولین اردوی یک روزه دوقلوها در مهد کودک

دیروز دوقلوهای من برای اولین بار از طرف مهد کودک همراه با مامانی و مربیان مهد به پارک پردیسان رفتند و از باغ وحش آنجا دیدن کردند مربیشون می گفت طبق معمول ویانا همینطوری به مامانیش چسبیده بود و مامانی فرشته می گفت ایلیا طبق معمول یکدفعه در می رفت و بدو بدو می کرد از مربیش خواسته بود که خیلی بیشتر مواظبش باشد جوجه های من خیلی خوشحال بودند چون هم سوار اتوبوس شده بودند و هم پارک رفته بودند و کلی بازی کرده بودند خلاصه تجربه خوبی برایشان بود مامانی هم کلی با نوه هاش حال کرده بود خدا را شکر ، امیدوارم همیشه دل همه بچه ها خوش باشد                  ...
18 ارديبهشت 1391

روز معلم مبارک باد

امروز 12 اردیبهشت 91 مصادف با شهادت استاد مطهری ، روز معلم نامگذاری شده است پسر عزیزم شما از این به بعد باید سالهای سال به بهانه همچین روزی از معلمهای خودت تشکر و قدردانی کنی من به همه معلمهای عزیز و زحمتکش تبریک میگویم و از همین جا به همه معلمهای دوران کودکی و نوجوانی و جوانی خودم هم تبریک میگویم من از طرف ایلیا به اولین معلم دوران کودکیش یعنی عادله جون تبریک میگویم معلم خوبم روزنه های روشنی که توی ذهنم باز کردی هنوز دنبال نور میگردد…روزت مبارک         ...
12 ارديبهشت 1391

ایلیای 2 سال و 2 ماهه

ایلیا و ویانا در ٥ فروردین ٩١ دوسال و دوماهه شدند در ایام نوروز مرتبا جملات و حرکات شیرینی از خودشان نشان میدادند و الان دیگه کاملا قشنگ صحبت میکنند و نظر میدهند ایلیا که یکسره با تلفن با داییش صحبت میکرد و همش میگفت : اصلا چک داَم پول میخوای ٣٠ میلون دارم باشه ممنون بَسِ نمیخوای و یا میگفت : مهندس خوبی نه جایی بودم اصلا باشه در هر فروشگاهی میرفتیم دست به لباسها میزد و میگفت آقا چنده؟ به باباش بهش میگه چند شد ایلیا میگه قابل نداره بشمار و به همه پشت تلفن میگفت : عیدتون مبارک موقع اذان ظهر که میشد حتی اگر صدای اذان را نمی شنید نماز میخواند یک روز تلویزیون شو نشان می داد و موقع اذان ظهر هم بود هر چی ...
3 ارديبهشت 1391
1